یه تصمیم جدید
سلام قندو نبات مامان خوبی عشقم؟به دلیل تنبلی بیش از حد تصمیم گرفتم تو هر پست از حال وگذشته باهم بنویسم که زودتر حسابم تسویه بشه واز اون به بعد روزانه بنویسم خاطراتت رو. شما الان سه ماه وبیست ویک روزه هستی واز دیروز یکی یاد گرفتی که با دهن صدا در بیاری وخیلی هم از این کار خوشت میاد.واینکه خیلی خوش اخلاقی وهمه دوست دارن راستی دیشب عمو فرهاد وخانواده واسه شام اومون خونه ی ما.ماهم به دایی رضا گفتیم اونا هم بیان که بیشتر خوش بگذره😍بریم سراغ گذشته(الان همه چیز رو سیاه سفید میبینی😂😂😂😂) توی مهر اتفاقای زیادی افتاد مثلا یکیش دفاعیه ی بابا بود که برخلاف میلمبخاطر شما نرفتم وبابا وپرجون باهم رفتن تبریز خداروشکر همه چیز خوب بوده.خبر بعدی ا...
نویسنده :
مامان ویدا
2:54