و ادامه ی گزارش
نی نی جونم اومدم از اردیبهشت بگم واست.رزا جون واسه ۳ سونو غربالگری نوشت واسم وگفت اگه دکتر تونست چیز رو ببینه برو ازمایشم بده واگه نتونست میمونه واسه ماه بعد.منم به مامانجون گفتم که همراهم بیاد که تنها نباشم.صبح ساعت ۸ قرار گذاشتیم که حصارک همو ببینیم وبریم واسه سونو وقتی رفتیم تو مطب دکر مروارید تا خواست شروع کنه گفت برو یک ساعت دیگه بیا چون نی نی خوابیده😪😪منم واسه اولین بار بود شنیدم نی نی ها تو شکم مامانشون میخوابن واسه این کلی ذوق کردم وبه بابایی که خیلی منتظر بود گفتم واونم کلی خندید میگفت بچمو چکار دارید بزارید بخوابه تا هر وقت که میحواد.منم هی شکلات میخوردم وراه میرفتم که شما بیدارشی ولی انگار نه انگار.منشی واسه بار دوم صدام زد بازم د...
نویسنده :
مامان ویدا
3:13