وبلاگ نی نی منوبلاگ نی نی من، تا این لحظه: 8 سال و 3 ماه و 17 روز سن داره

خاطرات من ونی نی نیومده

و بابا مهربان میشود

1395/12/15 2:28
نویسنده : مامان ویدا
128 بازدید
اشتراک گذاری

سلام نی نی گولی مامان خوبی😘

من اومدم با خبرای خوب.امروز شنبه ۱۴ اسفند ماه من و مادر جون وپدر جون(از این به بعد مامان فوزیه وبابا فرامرز رو اینجوری صدا میزنیم چون خودشون خواستن)رفتیم ازمایشگاه تشخیص پزشکی شاهین ویلا وجواب ازمایشم رو گرفتیم ومسئول ازمایشگاه گفت جوابش مثبته و شما درحال اومدنی.وای که داشتم ذوق مرگ میشدم بعدش رفتیم یه خوده پیاده روی کنیم که دیدم بابا زنگ زد وگفت برگشته خونه ودرمورد جواب ازمایش پرسید وقتی که جوابشو شنید خیالش راحت شد.بعدش رفتیم دنبال بابا ویه سر رفتیم خوته ی اقاجون که خرید خونه ی نوشون رو تبریک بگیم .واز اونجا هم رفتیم خونه ی خودمون دیگه وقتش بود مامان فاطمه اینا از موضوع مطلع شن😊گوشیمو ررداشتم واز جواب ازمایش عکس گفتم وفرستادم تو گروه ۴ نفره مون که اسمش ماسه تا وننه بود بعداز ۵ دقیقه گوشیم زنگ خورد وخاله ایدا پشت خط بود.خاله ایدایی که واسه این لحظه ثانیه شماری میکرد تند تند میپرسید ویدا ازمایش چی بود؟ویدا حامله ای ؟منم بعد از کلی سربسر گذاشتنش گفتم اره وگوشی رو مامانم گرفت وکلی خوشحالی کرد.بابایی رو هم نگو که به ارزوش رسیده بود فقط موند دایی جون که جونم به فداش احتمالا فردا که زنگ بزنه با خبر میشه👮👮👮

واما برنانه های بابات که هیچوقت تمومی نداره😘امروز داشت اسم انتخاب میکرد فعلا اسم شیرین رو واسه دختر واسم سیروان وهیمن رو برای پسر انتخاب کردهکه البته من از هیپ کدومشون خوشم نمیاد امیدوارم تا اونموقع صد بار نظرش عوض شه.واسه خونه ومسافرت وهمه چیزم برنامه ریزی کرده ومتاسفانه کلی گیر داد که من اینستا وتلگرامم رو پاک کنم تا اینجوری کمتر گوشی دستم باشه.بسه دیگه الان ساعت ۲:۲۶دقیقه نصف شبه ومن باید برم لباسارو از لباسشویی دربیارم وبحوابم که فردا کلی کار دارم😞 

دوست دارم عشق مامان👼👼👼👼

پسندها (1)

نظرات (1)

مامان سمیه
15 اسفند 95 9:16
تبریک میگم. دوران خوب و خوشی در انتظارته که ان شالله به سلامت بگذرونی[ممنون عزیزم خوشحالم واسه تبریکت ]