وبلاگ نی نی منوبلاگ نی نی من، تا این لحظه: 8 سال و 3 ماه و 19 روز سن داره

خاطرات من ونی نی نیومده

😍

1396/3/14 3:20
نویسنده : مامان ویدا
127 بازدید
اشتراک گذاری

خوب عشق مامان من اومدم بقیشو بنویسم واست.روزی که جواب ازمایش رو میدادن باباجون خونمون بود وگفت من میرم جوابشو میگیرم وقتی اومد منم از جواب عکس گرفتم وفرستادم واسه رزا جون که واسه کارهای دکتراش رفته بودالمان اونم جوابارو دید وگفت خداروشکر همه چی عالیه.وچندروز بعد که اومد فهمیدیمیه لباس سرهمی خوشگل واسه شما اورده که خیلی شرمندمون کرد. حالا بزار از اتفاقای دیگه بگم واست😊اول اینه به لطف دایی رضا قرار شد خونمونو عوض کنیم وایناهمه به لطف حضور تو بود چون هیچکس نمیخواد شما ومامانی اذیت بشی بخاطر همین قرار شد خونمون رو بفروشیم ویه مقدار پول بزاریم روش ویکی از واحد هایی که دایی رضا داره میسازه رو بخریم وهرچقدرم که کم داشتیم هروقت تونستیم بدیم بهش🏩. خبر بعد اینکه دایی جون ۳ماه از خدمتشو باید تو اصفهان بگذرونه وبه خاطر اشناهایی که دایی شاپور دایی بزرگه بابایی داشت تونست یه خونه کرایه کنه واز این دوران لذت ببره👮‍♂️ یه خبر دیگه اینکه نی نی حامد شهریور میاد.شما ابان ونی نی پریسادی یا بهمن ونی نی افرا هم چون نمیدونم تاریخ دقیقش رو چند ماه بعد میاد.👧👦👼👼.واینکه رفتیم واسه عروسی خاله جون هم تالار دیدیم وتاریخ ۲۸شهریور رو اکی کردیم چون ۱۳ عروسی المیرا و۲۴هم عروسی محسن بود😂😂😂یوقت نخندی بهم که من اصلا اینارو نمیشناسمادانشالله وقتی با سواد شدی وتونستی بخونی دیگه همه ی اینارو میشناسی الهی دورت بگرده مامان

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)